احداث قطار «مشهد - گلبهار - چناران» سرعت می‌گیرد رینگ پیرامونی و پارک خطی بوستان کرامت مشهد مرداد ۱۴۰۳ به بهره‌برداری می‌رسد ویدئو | طهوریان‌عسکری: طی ۲ سال اخیر تحول مطلوبی در حاشیه شهر مشهد رخ داده است گفتگو با مخترع نمونه خراسان‌رضوی | بومی‌سازی قطعات و تکنولوژی ریلی ضروری است بیش از ۴۰ درصد متکدیان در مشهد، معتاد هستند | برخی خود را به شکل «زنان» درمی‌آورند رونمایی از نخستین چاپ‌برگردان روزنامه ادب هر ثانیه بیش از ۲۰ کیلوگرم پسماند در مشهد تولید می‌شود مشهد در کنار  کنارک | روایت خدمت نیرو‌های شهرداری مشهد برای کمک به سیل‌زدگان در سیستان و بلوچستان «زنگ سپاس معلم» در مشهد نواخته شد | استاندار خراسان رضوی: مسیر انقلاب در حال طی شدن است + فیلم رکوردی تازه برای مشهد ثبت شد اختصاص ۲۱ درصد اوراق مشارکت کشور به مشهد جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در مشهد برگزار شد + فیلم برپایی خیابان امام رضایی‌ها نقطه عطف برنامه‌های دهه کرامت اختصاص ۲۱ درصد اوراق مشارکت کشور به مشهد
سرخط خبرها

روایتی زیبا از محله خاطره انگیز «هفده شهریور»

  • کد خبر: ۱۲۴۷۲۵
  • ۱۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۴
روایتی زیبا از محله خاطره انگیز «هفده شهریور»
روایتی از خانه‌ای در هفده شهریور ۶ که با هویت و عشق در هم تنیده است.

مجید ادیبی | شهرآرانیوز؛ روزگاری در همین شهر خودمان یافتن رد و نشان آدم‌ها کار چندان پیچیده‌ای نبود. کافی بود نشانی اش را بدانی؛ اینکه اهل کدام محله از شهر است و در گوشه‌ای از کدام خیابان، کوچه یا پس کوچه‌ای از کدام کوی و برزن ساکن است. روزگاری هر وجب از کوچه‌های شهر گره خورده بود به نام و نشان یک آدم و شاید هم عنوان یک خاندان.

برای من هفده شهریور ۶ گره خورده است با بخش جدایی ناپذیر هویتم و البته خروارخروار خاطراتی که از کوچه «طیرانی» دارم. از زمانی که چشم باز کردم تا میانه‌های دهه هفتاد خورشیدی، انتهای اولین بن بست هفده شهریور ۶، آن تابلو آبی رنگ کوچه، بخشی از هویتم را پیش چشمانم پررنگ می‌کرد.

انتهای کوچه، خانه‌ای قدیمی بود که پدربزرگ در سال‌های اول دهه چهل با سختی‌های فراوان آن را سرپا کرده بود؛ حاج احمد طیرانی که نسبتی با طیرانی‌های عطار مشهد نداشت، اما در پسوند فامیلش امانت دار اجداد پدری اش بود که در یزد صفار (مسگر) بودند.

فرزندانش؛ مادرم، خاله‌ها و دایی هایم او را «آقاجان» صدا می‌زدند و به تبع، همه نوه‌ها و نبیره‌ها نیز. آقاجان برای ما همه چیز بود. خانه اش با آن حیاط کوچک و حوض آبی وسطش و آن درخت انجیر کهن سال، گویی حکمی ابدی برای زندگی داشتند. گوشه‌ای از حیاط درختچه یاس روییده بود و هرسال بهار عطر زندگی را برای ما تا بهار سال بعد ذخیره می‌کرد. آن یاس هم داستانی داشت برای خودش، مانند گل‌های سرخ و خرزهره‌های صورتی که گرداگرد حیاط خانه آقاجان بالیده بودند و پیچ وتاب هایشان به آبی آسمان رسیده بود.
خانه آقاجان بخشی از هویت ما بود و کوچه هم نامش را از این هویت گرفته است. چون آقاجان اولین ساکن کوچه بود، پیش از آنکه هفده شهریور ۶ کوچه شود و  نام‌ونشانش را در نقشه ببینی. حتی پیش از آنکه کوچه اش بن بست و خانه‌های دیگر در آن بنا شود.

سال هاست صدای زنگ دوچرخه آقاجان که به وقت اذان مغرب رهسپار حرم نور می‌شد، به گوش هیچ کدام از اهالی خانه نرسیده است. آن درخت کهن سال انجیر و آن ریشه‌های ازخاک برآمده یاس هم دیگر نیستند. رد و نشانی هم از «طیرانی» در تابلو کوچه وجود ندارد. آنچه بازمانده، تکه عکس‌هایی است به جامانده از آلبوم آقاجان و تصاویری پررنگ از روزگار خوش گذشته که در خاطر ما ثبت شده است. امروز جای لبخندش چقدر خالی است!

* شرح تصویر خبر:‌ عکسی به جا مانده از آلبوم «آقاجان» در اوایل دهه ۵۰. او سمت چپ تصویر بر لبه حوض وسط حیاط خانه‌اش دوشادوش داماد ارشدش نشسته است.

«آقاجان» و آن کوچه بی نامنمایی از میدان هفده شهریور در حال ساخت

«آقاجان» و آن کوچه بی نامتصویر هوایی از محله هفده شهریور / دهه ۵۰

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->